Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-01@07:53:38 GMT

«وزیر قلابی» به کتابفروشی‌ها آمد/ روایت یک‌نفوذ

تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۸۱۹۴۱

«وزیر قلابی» به کتابفروشی‌ها آمد/ روایت یک‌نفوذ

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «وزیر قلابی» نوشته محمدعلی جعفری به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.

وقتی صحبت از شهدا و رزمندگان مدافع حرم به میان می‌آید زبان قاصر می‌شود از بیان ایثار، فداکاری، دلاوری، شهامت و شهادت طلبی مردانی که شجاعانه و غیرتمندانه برای دفاع از حریم اسلام ناب محمدی (ص) پای در رکاب جهاد کردند و صبورانه اذن رفتن گرفتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رفتن در مسیری که حقیقت را معنا و شهادت را به ارمغان داشتند.

کتاب «وزیر قلابی» از آن دست کتاب‌هایی است که رنج و سختی که یک بسیجی به جان می‌خرد که نامش در اوج گمنامی در لیست مدافعین حرم عقیله بنی هاشم نوشته شود.

محمدعلی جعفری نویسنده این‌کتاب، پیش‌تر با آثاری چون عمار حلب، سربلند، آرام جان، قصه دلبری، جاده یوتیوب و… به جامعه کتابخوان معرفی شده است.

وزیر قلابی، روایت یک نفوذ است؛ شاید هم روایت رسیدن. راوی این ماجرای واقعی؛ خودش نیست، وزیر بودن را از رفیقش قرض گرفته تا با آن زندگی کند و به خواسته‌اش برسد. رفتن به کمپ مهاجران، انکار ایرانی‌بودن، تغییر زبان و لهجه و قیافه، همه و همه این شگردها برایش می‌ارزد تا وزیر شود و وزیر بماند. و تازه، این اول دردسرهایش است در این مسیر پر تلاطم، پیش از آنکه حقیقت ماجرا برملا شود...

در برشی از کتاب می‌خوانیم:

«مه خاک‌آلود که کمی خوابید، کیوسک نگهبانی اردوگاه خودش را نمایاند. سرانجام سفرمان همین اتاقک آهنی بود. کیوسک و نگهبانش، تنها علامت‌های زندگی وسط آن بیابان بودند. هیچ موجود دیگری در این برهوت پیدا نمی‌شد. این مکعب فلزی و زنگ‌زده، خط شروع زندگی جدیدم بود. باید از این به بعد بندبازی می‌شدم که روی طناب باریک مرگ قدم می‌زند و بالاوپایین می‌پرد. قرار بود وزیر شوم؛ یک وزیر قلابی.»

کد خبر 5651950 فاطمه میرزا جعفری

منبع: مهر

کلیدواژه: محمدعلی جعفری انتشارات شهید کاظمی معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب تازه های نشر کتاب و کتابخوانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نمایشگاه کتاب بیروت فرهنگسرای اندیشه انقلاب اسلامی ایران سازمان اسناد و کتابخانه ملی ترجمه نمایشگاه کتاب استانبول چاپ و نشر بین الملل انتشارات علمی و فرهنگی دفاع مقدس جنگ تحمیلی پرس تی وی وزیر قلابی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۸۱۹۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما به روایت «آپاراتچی»

ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.

فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلم‌های در حال اکران‌ اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان‌ می‌دهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقه‌ای را به‌تنهایی در سالن عالی‌قاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلی‌های خالی، این موضوع را تأیید می‌کرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهل‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلف‌کردن است؟!

اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشق‌تر باشید، به چند بار دیدنش!) می‌ارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های پرهیاهو و با بازیگران دهان‌پرکن، اما بی‌کیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمی‌فهمند به آن‌ها می‌گوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!

اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سال‌های نخست جنگ ایران و عراق بازمی‌گردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ می‌کشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر می‌کند و به دل خانواده‌هایشان تسلایی کوچک می‌بخشد. همین جلیل که عشق بی‌وحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنواره‌های فیلم تصور می‌کند که جوایزی نفیس به دستش می‌دهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگی‌نامه‌ای بسازد.

فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سخت‌گیری معرفی می‌شود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی می‌کنند، بدگویی از این قاضی به روزمره‌شان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوت‌های نادرستش پایمال می‌کند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دست‌کم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون می‌شود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید می‌شود، تصمیم می‌گیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».

اما فیلم‌ساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی می‌داند که یک مشت آدم فاسد و بی‌دین دور هم جمع می‌شوند تا بقیۀ مردم را هم با ساخته‌هایشان بی‌بندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمی‌گیرد و حاضر به حمایت از او نیست.

فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفت‌ها یا خواسته‌های خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلم‌سازی جلیل شیفته و خیال‌پرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم می‌شود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنان‌که جلیل در رؤیا می‌بیند؟!

فیلم‌سازی در میانۀ انقلاب و جنگ

فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینی‌های آن و شوریدگی‌های آدم‌هایش را بازتاب می‌دهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی به‌بعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.

سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمه‌جان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفت‌انگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمی‌رود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایران‌زمین کوشیده‌اند.

به جز اینکه به «آپارتچی» می‌توان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلم‌سازی‌شان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی به‌دردبخور است.

این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند با شکم خالی و زندگی‌ای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گام‌برداشتن در چنین مسیری ازجان‌گذشتگی‌ها می‌خواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشت‌به‌دهان می‌کنند، یا هنرمندش از خانواده‌ای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلم‌سازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دست‌باف همسرش محتاج است، فرشی که می‌توانست زیرپای آن دو و پدر و بچه‌هایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش آموزان
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش اموزان
  • شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل
  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی
  • روایت پالتیکو از اعمال نفوذ زلنسکی بر رئیس مجلس نمایندگان آمریکا
  • زنجیره های ارزش کشاورزی در مازندران تقویت شود
  • «مگره و مردان محترم» در کتابفروشی‌ها دیده شدند
  • ورود ترجمه «آن روی دیگران» به کتابفروشی‌ها
  • «فلسطین و توطئه صهیونیستی انگلیسی» به کتابفروشی‌ها آمد